همه انسانها میتوانند به ضمیر ناخودآگاهشان دسترسی پیدا کنند؛ به شرط آنکه راه و روش آن را بیاموزند. چندین سال تحقیق روان درمانگران نشان داده که بهترین راه برای اینکار استفاده از روشی به نام خودهیپنوتیزمی است.
به گزارش راستان، سادهترین تعریفی که میتوان از این مفهوم داشت این است که «خود هیپنوتیزم نوعی ریلکسیشن متمرکز است که با کنار زدن ضمیر خودآگاه، دسترسی به ضمیر ناخودآگاه را راحتتر میکند.»
پس اگر شما هم دوست دارید به ناخودآگاهتان وارد شوید، با این مطلب همراه شوید و روشهای انجام این کار را بیاموزید.
پیش از اینکه روشها را با هم مرور کنیم ذکر دو نکته لازم است.
بیشتر: از این قانون برای کنترل اضطراب استفاده کنید.
خود هیپنوتیزمی چیست؟ میتوان آن را به عنوان یک خلسه عمدی و خودساخته توصیف کرد.
ما معمولاً وقتی عمیقاً در یک کتاب یا فیلم غرق میشویم وارد خلسههای روزمره میشویم. «این امر وقتیکه زمان بدون زحمت میگذرد، اتفاق میافتد. مثل زمانی که در حال رانندگی به جایی هستیم و نمیتوانیم چیزی در مورد سفر به خاطر بسپاریم.»
خود هیپنوتیزمی به ذهن شما اجازه میدهد تا به یک حالت آرامش عمیق دست یابد. در حالی که در این حالت هیپنوتیزمی هستید، پیشنهادهایی میدهید یا اهدافی را برای خود تعیین میکنید، یا از یک جریان صوتی بهعنوان راهنما استفاده میکنید.
به گزارش راستان، خود هیپنوتیزمی همچنین یک روش توانمند برای بهبود کنترل افکار و احساسات است.
وقتی افراد برای رسیدن به هدفی متمرکز و با انگیزه هستند و از تواناییهای خود به بهترین شکل استفاده میکنند، در اوج قدرت شخصی خود قرار میگیرند.
خود هیپنوتیزمی وسیلهای برای یادگیری تمرکز بر خود و ایجاد انگیزه است. اینکار به شما کمک میکند تا خودآگاهتر باشید و از مهارتهای ذاتی خود بهترین استفاده را ببرید. به طور کلی خود هیپنوتیزم همه چیز در مورد توسعه و استفاده از تمرکز شما به روشی هدفمند است.
اولین و مهمترین تکنیک در انجام عمل خود هیپنوتیزم، فن ریلکسکردن یا شلکردن تمام ماهیچههای بدن است. زاک مارتین معلم معنوی گفته اگر کلیدی برای پیشرفتهای روحی وجود داشته باشد، مسلماٌ چیزی غیر از ریلکس شدن نیست. این فن، اولین بار بوسیله جیکوبسون جهت رفع اضطراب و ایجاد آرامش ابداع شد. باید بدانیم که رفع تنش و کشش عضلات به نوعی با کاهش اضطراب رابطه دارد.
به پشت دراز بکشید. در این موقع باید به خود تلقین کنید که ماهیچههای بدنتان لحظه به لحظه شلتر میشوند. ماهیچه هایتان را به حالت رخوت و سستی هر چه بیشتر، بی حرکت سازید و کلمه «بی حرکت» را تکرار کنید.
رفته رفته یک حالت سبکی به شما دست میدهد. در این وضعیت تمام فعالیتهای ضمیر به خود (خود آگاه) معوق میمانند، ضمیر نابخود (ناخودآگاه) بروی تلقین هائی که با نتایج خواسته شده موافق باشند، باز است.
ضمناٌ باید توجه داشته باشید که آنچه هیپنوز شما را عمیق و سنگینتر خواهد کرد سکون و بی حرکتی است.
مهمترین عامل در ایجاد حالت خود هیپنوتیزم «تمرکز ذهن» است. افکار لجام گسیخته معمولاٌ ناخودآگاه به سراغ آدم میآیند و مرغ خیال آدم هر لحظه از شاخهای به شاخه دیگر میپرد.
با تمرکز فراوان به آنچه که در وجودتان میگذرد توجه کنید. در حدود ۱۰ دقیقه امکان بدهید که فکرتان یک جریان آزاد و آرامی را داشته باشد. این تمرکز و تعمق باعث میشود تا به تدریج از شرایط دنیای شلوغ اطرافتان فاصله بگیرید و بیشتر به تجزیه و تحلیل ارزشیابیِ جریاناتی مشغول شوید که درون شما میگذرد و به صورت زندهای با آنها برخورد میکنید.
بیشتر: یک تست جذاب برای آنکه اعصابتان را بسنجید
به راحتی برای مدت ۵ دقیقه به آهنگ تنفس خود توجه و تمرکز کنید بدون آنکه خودتان را ناراحت کنید و سعی کنید نفسهای خود را عمیق و عمیقتر کنید. هر دفعه موقعی که بازدم خود را به آرامی خارج میکنید در ذهن خود کلمه «رها» را زمزمه کنید. سعی کنید خودتان را هر قدر بیشتر و بیشتر شل و رها کنید.
یک نفس عمیق بکشید و در حالت دم عمیق نفس را در سینه حبس کنید. تا موقعی که برایتان مقدور است، فشار و ناراحتی حاصله از توقف تنفس را احساس کنید و در آخرین شرایط خود را شل و رها کنید تا نفس حبس شده خارج شود و همراه با آن در ذهن خود کلمه «آرام» را زمزمه کنید. این تمرین را ۵ بار مکرر تجربه کنید.
بعد از انجام این مراحل، بدنتان کاملاٌ ریلکس و آرمیده شده است. تمام توجه و تمرکز شما متوجه دست راست یا چپتان خواهد شد. به هر دست که عادت دارید یا ترجیح میدهید، توجه کنید. بدن شما به هیج وجه نباید تکان بخورد. حالا شما به دست راست خود فکر میکنید. خیال میکنید دست راست شما مانند یک بادکنک سبک است. سبکتر میشود... انگشتانتان مورمور میشوند، حرکت میکنند.
یک اصل در روانشناسی این است که تصور ایجاد حرکت میکند. شما هم بدون اینکه دست راست خود را حرکت دهید، فقط تصور میکنید که دست راستتان حرکت میکند و سبک است بالا میآید. به مرور خواهید دید که کم کم دستتان حرکت میکند و سبک شده بالا میآید. ممکن است دست شما از آرنج خم شود و انگشتان بطرف سقف عمود بشوند و یا ممکن است دست شما از کتف بالا بیاید و ممکن است در جلسه اول یا دوم حرکت نکند و یا جزئی حرکت بکند و یا فقط احساس سبکی کنید.
به هر حال اگر دست شما بالا آمد، باید بدانید که هیپنوتیزم شدهاید، ولی هنوز در درجه اول هیپنوتیزم هستید.
سپس وقت آن است که تصور کنید دست شما سنگین است و به طرف زمین میافتد. کم کم دست شما به حالت اولیه در خواهد آمد، یعنی روی تخت یا ملافه یا زمین خواهد افتاد و حالا بایستی از خود هیپنوتیزم بهره برداری و نتیجه گیری نمایید یعنی به خود تلقین کنید...
در حالیکه مراحل قبل را انجام داده اید و در همان حالت باید به القاء تلقینات تکنیکی بپردازید که اهمیت به سزائی دارد و لازم است، نتیجه خواسته شده را به صریحترین و مثبتترین صورت بیان کنید. اگر فرضاٌ منظور شما، اصلاح لکنت زبان باشد، لازم است اینطور به خود تلقین کنید:
«من بهطور واضح و مشخص صحبت میکنم. قدرت بیان من رو به افزایش میرود. حرف زدن برای من کار آسانی است. من بلادرنگ فکر خود را به کلمات تبدیل میکنم و...»
در ارتباط با القاء تلقینات به این نکته بسیار مهم توجه داشته باشید که تلقین اگر توام با تصور و تخیل باشد، خیلی بهتر و آسانتر توسط ضمیر ناخود آگاه پاسخ داده میشود.
به طور کلی هر حالت دلخواهی را که میخواهید به خود تلقین نمائید تا آنگونه شوید، باید در حال هیپنوز آن حالت را مجسم نموده و دقیقاٌ خودتان را در آن حالت ایده آل و دلخواه ببینید؛ یعنی تصور و تجسم کنید که به آن حالت رسیده اید.
این تلقین را القاء کنید:
«من هر روز، هر لحظه و هر آن از هر حیث و هر جهت بهتر و بهتر میشوم... در تمرین آینده هیپنوتیزم من عمیقتر و سنگینتر خواهد شد...»
بهتر است سوژه در حال هیپنوتزم یا خودتان را با این تلقینات به سطح هوشیاری برگردانید تا پس از خارج شدن از حالت هیپنوز دچار سنگینی در سر نشود:
«پس از این که من تا عدد هفت بشمارم من به سطح عادی هشیاری طبیعی باز خواهم گشت، هر شمارهای که میشمارم من یک درجه هشیارتر میشوم. یک… دو … حالم کاملاً خوب است، قلبم منظم و عادی میزند، تنفس و نبضم عادی است. بعد از هشیاری کاملا آرامش خواهم داشت.»
«کلیه تلقیناتی که جهت ریلکسشدن کردم، اثرش کاملاً از بین رفته است، من از هر حیث حالم عادی و خوبست، دست و پاهایم عادی و طبیعی است، حالا کمکم هشیار میشوم … یک دو سه … حالم خوبتر شد، هشیارتر شدم … چهار… الان خوشحال و خندان هستم … پنج … شش … وقتی به عدد هفت برسم من کاملا هشیار شده و احساس خوشحالی خواهم کرد … هفت … من کاملاً هشیار هستم.»
بعد از شمردن عدد هفت کمی تامل کنید تا به هوشیاری کامل برسید...